فهرست مطالب

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت) - پیاپی 1 (بهار و تابستان 1382)

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)
پیاپی 1 (بهار و تابستان 1382)

  • 20 صفحه، بهای روی جلد: 7,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1382/06/30
  • تعداد عناوین: 13
|
  • صفحه 5
  • محمدعلی مبینی صفحه 9
    دفاع از عقلانیت باور دینی در طول تاریخ، بسته به نوع رویکردهای فلسفی و معرفتی حاکم بر اندیشه ی بشر، رنگ‎های مختلفی به خود گرفته و انواع گوناگونی پیدا کرده است. بسط و توسعه ی برون‎گرایی در معرفت‎شناسی معاصر، سبب شده است تا عده‎ای از اندیشمندان دینی، که در باب معرفت، دیدگاهی برون‎گرایانه اتخاذ کرده‎اند، نگاهی جدید به باورهای دینی بیندازند و عقلانیت آن را از نگاهی برون‎گرایانه به اثبات رسانند. در این نگاه برون‎گرایانه، نقش استدلال در توجیه باور دینی تضعیف می‎شود و استدلال‎مداری حاکم در الهیات طبیعی و قرینه‎گرایی کسانی مانند لاک و دکارت انکار می‎شود. باور دینی در این نگاه می‎تواند بدون ابتنا بر هر گونه استدلالی، عقلانی و موجه باشد. به بیان دیگر، باور دینی در زمره ی باورهای پایه قرار می‎گیرد. تجربه‎گرایی آلستون و ادعای واقعا پایه بودن باور دینی از سوی پلنتینگا هر دو ناشی از برون‎گرایی آن ها در مساله ی معرفت است. به طور کلی می‎توان گفت ظهور مکتب معرفت‎شناسی اصلاح‎شده در اندیشه ی دینی، هم زمان با ظهور یا احیاء برون‎گرایی در معرفت‎شناسی معاصر بوده است و از آن بسیار مایه می‎گیرد.
    کلیدواژگان: عقلانیت، باور دینی، معرفت، معرفت شناسی اصلاح شده، درون گرایی، برون گرایی، وظیفه گرایی، قرینه گرایی، مبنا گرایی
  • بیوک علیزاده صفحه 45
    مطالعات تطبیقی و مقایسه ای در تفکر فلسفی، از اهمیت مضاعفی برخوردار است. یکی به جهت آن که برای شناخت عمیق و دقیق هر چیزی، باید آن را با امور دیگر مقایسه کرد. برون نگری درباره ی خود فلسفه، به واسطه ی این نوع مطالعات میسر می شود؛ و دوم به جهت آن که به رغم زمینه های مساعد در فلسفه و قلمرو وسیع در آن برای مطالعات تطبیقی، چنین مطالعاتی، به ویژه در کشور ما، چنان که شایسته و بایسته است، صورت نگرفته است.
    در این مقاله، نگارنده، کوشیده است برای نشان دادن امکان و ضرورت مقایسه در مطالعات فلسفی، تمهید مقدمه نماید. برای نیل به این هدف، نخست مفاهیم «تطبیق» و «فلسفه» را ایضاح نموده است. مخالفان مطالعات تطبیقی، خواه در حوزه ی فلسفه و خواه در حوزه های دیگر، معنای خاصی از «تطبیق» را در نظر داشته اند که آن معنا مورد نظر این مقاله نیست.
    نویسنده، در بخش دیگر مقاله، با اشاره به این که مقایسه، در جایی امکان پذیر است که پای تعدد در میان باشد، به تفصیل، قلمروهای گسترده ی فلسفه را که مقایسه در آن ها امکان پذیر است، با تاکید بر ملاک های تعدد در آن، مورد بحث قرار داده است. بررسی روش های تطبیق و مقایسه، قلمرو و گستره ی آن و نیز، غایت و فایده ی تطبیق در فلسفه، بخش دوم این نوشتار خواهد بود که ضمن یک مقاله ی مستقل، در شماره ی بعدی مجله، تقدیم خواهد شد.
    کلیدواژگان: تطبیق، مقایسه، فلسفه، ملاک های تعدد، رویکرد، جریان، غایت، مکتب، دوره
  • احد فرامرز قراملکی صفحه 79
    تهدید یا فرصت بودن پدیده ی جهانی شدن، مرهون برنامه های جهانی است و تلاش برای دست یابی به اخلاق جهانی، نمونه ای از آن برنامه ها است. هانس کونگ و سویدلر، در ارائه ی اخلاق جهانی، از موضع دینی، بیانیه های جهانی ارائه کرده اند. این بیانیه ها در هرم اخلاقی، از قاعده ی مبنایی، و نه ملاک نهایی، آغاز و آن گاه به اصول پایه و میانی می انجامند. کارآیی و اثربخشی، سازگاری درونی، تطبیق بر ادیان و انطباق پذیری با فرهنگ ها و قومیت ها مباحث اصلی است که در بررسی این بیانیه ها به میان می آیند. اخلاق جهانی در گرو نظریه های طبیعت گرایانه، اخلاق و حسن و قبح ذاتی نیست، اما محتاج نظریه ای است تا اجماع را تامین کند و آن مطلق انگاری حداقلی است که بر اساس ملاک نهایی اخلاق امر نامشروط قابل حصول است.
    کلیدواژگان: اخلاق جهانی، بیانیه های اخلاق جهانی، مطلق انگاری اخلاق، هرم اخلاق، حسن و قبح ذاتی
  • رضا اکبری صفحه 89
    مقاله ی کواین، با نام «معرفت شناسی طبیعی شده»، منتشرشده در سال 1969، تاثیر فراوانی بر خط سیر مباحث معرفت شناسی داشته است. معرفت شناسی سنتی، بر دو مساله ی شکاکیت و توجیه، تاکید فراوانی دارد و برای حصول معرفت، رعایت برخی وظیفه های معرفتی را خواستار است. به عنوان نمونه، مطالبه ی وظیفه های معرفتی در اندیشه های دکارت و کارنپ ملاحظه می شود. کواین، این نگاه دستوری به معرفت شناسی را ناکارآمد می داند و به جای آن، جایگزین شدن نگاه توصیفی به معرفت شناسی را پیشنهاد می کند. در نگاه او، معرفت شناسی، مقدم بر علوم نیست، بلکه این علوم هستند که بر معرفت شناسی، تقدم دارند. کیم، با انتقاد از دیدگاه کواین، معتقد است که امکان سلب جنبه ی دستوری از معرفت شناسی وجود ندارد و برای ادعای خود، دلیلی را اقامه می کند. سخن کیم، با پاسخ افرادی هم چون کمپل مواجه شده است. در این مقاله، دیدگاه کواین، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و نشان داده شده است که ادعای کواین، هر چند از جهاتی قابل پذیر است، اما نمی تواند به عنوان یک کل، نظریه ی صحیحی قلمداد شود.
    کلیدواژگان: طبیعت گرایی، توجیه، وظیفه های معرفتی، معرفت شناسی دستوری، معرفت شناسی توصیفی
  • محمدحسین مهدوی نژاد صفحه 107
    ویتگنشتاین، در طول فعالیت فلسفی خود، دو نظریه ی کاملا متفاوت درباره ی زبان و ماهیت و ساختار آن ابراز داشت. یکی از نقاط اصلی اختلاف در فلسفه ی او، همان اختلافی است که در دو نوشته ی مهم او رساله ی منطقی فلسفی، مشهور به تراکتاتوس و پژوهش های فلسفی، در مورد تحلیل زبان، به چشم می خورد که می توان آن را تقابل میان «نظریه ی تصویری زبان» و «نظریه ی کاربردی زبان» دانست.
    ویتگنشتاین، در دوره ی اول فلسفی خود، با پذیرش اتمیسم منطقی و رویکرد زبان صوری (متاثر از نظریات راسل) و تقسیم گزاره ها به تحلیلی و ترکیبی (متاثر از هیوم) و بی معنا تلقی کردن قضایای تحلیلی و نیز پذیرش گزاره های بسیط و گزاره های مرکب در عالم زبان و واقعیات بسیط و واقعیات مرکب در عالم خارج، نظریه ی تصویری زبان را در تراکتاتوس، بیان کرد. مساله ی اصلی ویتگنشتاین در تراکتاتوس، ماهیت زبان، ماهیت اندیشه و واقعیت است. اندیشه ی اصلی ویتگنشتاین در تراکتاتوس، این است که زبان، تصویری منطقی از جهان ارائه می کند. زبان، یک ماهیت مشترک دارد و وظیفه ی آن، تنها تصویر واقع است و نمی تواند به فراسوی واقعیت برسد. متافیزیک، مساله ی حیات، اخلاق، زیبایی شناسی و دین، همگی فراتر از زبان هستند؛ این امور، رازورزانه هستند و برای گام نهادن در این امور، باید با آن ها ارتباط وجودی برقرار کرد.
    کلیدواژگان: زبان، معنا، گزاره ی بسیط، گزاره ی مرکب، گزاره ی تحلیلی، گزاره ی ترکیبی، اخلاق، دین، مابعدالطبیعه، ویتگنشتاین
  • مسعود صادقی علی آبادی صفحه 125
    در این جستار کوتاه، ضمن تفکیک مساله ی مفهومی علیت تاریخی از مساله ی معرفت شناختی، جایگاه این دو مساله در فلسفه ی تحلیلی تاریخ، مورد بررسی قرار گرفته و در ارتباط با مساله ی تبیین تاریخی، دیدگاه دو فیلسوف برجسته ی تاریخ که هر دو به نحله ی ایده آلیستی تعلق دارند، به اختصار آورده شده است. کالینگوود، با تمایز بین سه معنای علت در علوم تجربی، زندگی عملی و تاریخ، علت را در تاریخ، به معنای دلیل می گیرد و تبیین رویدادهای تاریخی را در گرو فهم اندیشه ی فاعلان آن رویدادها و از طریق بازاندیشی و بازسازی ذهنی آن ها توسط مورخ می داند. اوکشات، با تاکید بر جنبه ی منحصر به فرد بودن رویدادهای تاریخی، تبیین آن ها را نه به وسیله ی تعمیم، بلکه با ذکر جزئیات هر چه بیش تر به طوری که در سلسله رویدادهای مرتبط با هم، هیچ خلا و فروافتادگی باقی نماند، می داند و از این رو «علت» را مفهومی زائد و غیرضروری دانسته و از حوزه ی پژوهش تاریخی، طرد می کند.
    کلیدواژگان: فلسفه ی تحلیلی تاریخ، علیت تاریخی، تبیین تاریخی، کالینگوود، اوکشات
  • عباس احمدی سعدی صفحه 137
    یکی از نظریات مهم در توجیه معرفت گزاره ای، نظریه ی مبناگروی است. مبناگرایان، گزاره ها را به دو قسم بدیهی یا پایه و غیربدیهی یا مستنتج، تقسیم کرده و عمارت معرفت را بر اساس قسم اول، یعنی بدیهیات، بنا می کنند. ویژگی این گزاره ها آن است که نیازمند استدلال نبوده و خود، ذاتا موجه و بدیهی هستند.
    نظر شایع و مقبول نزد فلاسفه ی مسلمان، در باب توجیه، مبناگروی کلاسیک است. ایشان، تلاش کردند تا سر بداهت برخی مفاهیم و گزاره ها را توضیح دهند. در این نوشتار، معلوم می شود که بساطت مفهومی، به عنوان ملاک بداهت مفاهیم، در آثار متقدمین، مورد تصریح قرار گرفته است. سپس، با بیان ملاک بداهت گزاره ها، به اختصار با نقل دو دیدگاه مبناگروی کلاسیک و معرفت شناسی اصلاح شده، همراه با برخی نکات انتقادی، بحث ادامه می یابد.
    کلیدواژگان: مبنا گروی، بداهت، گزاره ی پایه، بداهت اولی، بداهت غیر اولی، بساطت
  • احمد پاکتچی صفحه 153
    داوودبن محبر، از علمای سده ی دوم هجری است که تنها تالیف روایی او با عنوان کتاب العقل، در طی سده های متمادی، همواره محل نقد و گفتگو میان محدثان بوده است. این که داوود، حمایت روایی از کدام «عقل» را وجهه ی همت خود ساخته، و چه اندیشه و انگیزه ای در پس تدوین کتاب او نهفته است، پرسش هایی است که نوشتار حاضر، در پی یافتن پاسخی برای آن هاست. مولف، با ارائه ی تحلیلی بر مضامین کتاب العقل، مباحثی هم چون عقل به عنوان عطای الهی، عقل به عنوان ابزار شناخت، عقل و ایمان، رابطه ی تعاضدی عقل و عمل، و فضیلت عقل و ارزش دهی به عمل را در کتاب العقل، پی گیری می نماید.
    کلیدواژگان: داوود بن محبر، کتاب العقل، عقل، ایمان، عمل، حدیث
  • ریجارد فیومرتن ترجمه: دکتر محمد سعیدی مهر صفحه 173
    آقای ریچارد فیومرتن، پروفسور فلسفه در دانشگاه آیووا است. او در این مقاله، استدلال می کند که هر تلاشی برای تعریف باور موجه بر حسب انسجام میان باورها، با مشکلاتی اساسی روبرو است. یک نظریه ی انسجام، برای آن که قابل قبول باشد، باید درونی گرایی را بپذیرد، اما طرفدار نظریه ی انسجام، نمی تواند تفسیر معقولی از دسترسی ما به باورهای خودمان، ارایه کند. علاوه بر این، حتی انسجام نسبتا قوی نیز، به ظاهر برای توجیه باورهای ما، نه کافی است و نه لازم.
    کلیدواژگان: انسجام گرایی، مبنا گرایی، برونی گرایی، درونی گرایی، توجیه، صدق
  • جاناتان دنسی ترجمه: دکتر علی اصغر خندان صفحه 187
    در این مقاله، دو موضع گیری تجربه گرایان، در برابر چالش مهم معرفت پیشین و مستقل از تجربه (مانند حقایق ریاضی، منطقی و...)، مورد بررسی قرار گرفته است. موضع و پاسخ اول، این است که معرفت پیشین، مربوط به حقایق و گزاره های تحلیلی، یعنی گزاره هایی که بر حسب معانی الفاظ موجود در آن ها، صادق هستند، می باشد. مؤلف، در مقام نقد، به مثال های متعددی اشاره می کند که حقیقتی، ترکیبی و نه تحلیلی هستند، و معرفت ما به آن ها، به نحو پیشین می باشد.
    موضع و پاسخ دیگر، از آن کواین است که اساسا تمایز میان حقایق تجربی و پیشین را نفی می کند و تمام حقایق را به درجاتی، تجربی و لذا اصلاح پذیر می داند. برای بررسی موضع کواین و برای تامل بیش تر در چیستی معرفت پیشین، ابتدا درباره ی این پیش فرض های کانت، بحث شده که آیا حقایق پیشین، باید کلی و ضروری باشند. مؤلف، به ویژه با بهره گیری از نظریات کریپکی، در صدد است نشان دهد که بر خلاف نظر کانت، حقایق جزئی هم می توانند به نحو پیشین، دانسته شوند. هم چنین نظر کواین درباره ی اصلاح پذیری برخی حقایق، هم چون اصل عدم تناقض، قابل دفاع نیست.
    آن چه بیان شد، دو نگاه مبناگرایانه به مساله ی توجیه و از جمله ی به مساله ی معرفت پیشین بود. در پایان مقاله، تقریر متفاوت قائلان به نظریه ی سازگاری از معرفت پیشین و حقیقت ضروری، مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: معرفت پیشین، معرفت پسین، فضایای تحلیلی، قضایای ترکیبی، حقایق کلی، حقایق ضروری، مبنا گرایی، سازگاری، تجربه گرایی
  • فرم اشتراک
    صفحه 207
|
  • Mohammad Ali Mobini Page 9
    Over history, defending from rationality of religious belief has had different types, regarding to the kind of ruling philosophical and epistemic approach over human thought. Externalism expression in contemporary epistemology has caused some religious thinkers having externalist view to religious believes in a new way and prove its rationality through externalist perspective. In this externalist perspective, argument's role in justification of religious belief is weakened and argument-oriented ruling over natural theology and Locke and Descarte's evidentialism are refused. In this view, religious belief could be rational and justified without any argument. In other word, religious belief is included in basic believes. Both Alston's empiricism and Plantinga's claim that religious belief is properly basic stems from their externalist view on knowledge problem. Generally speaking, emergence of the school of reformed epistemology in religious thought is concurrent with emergence or revival of externalism in contemporary epistemology and profoundly owes that.
  • Beyook Alizadeh Page 45
    Comparative studies in "philosophical thought" enjoy the greatest important. Because, on the one hand deep and exact recognition of any thing, entails its comparison with others. Through this kind of study, externalism way on philosophy itself is paved. On the other hand, despite fertile fields in philosophy and wide scope for comparative studies in this discipline, in particular in our country, this kind of study has not been properly done. Explaining the possibility and necessity of comparative philosophical studies, the author, tries to contrive. In this regard he first and foremost clarifies concepts of "comparison" and "philosophy". Opponents of comparative studies, whether in sphere of philosophy or other spheres, consider a certain meaning of comparison which, does not matter here. In the other part of the essay, the author expressing that comparison is only possible in the case of diversity, emphasizing on criteria of diversity, discusses in details wide scope of philosophy in which comparison is possible. In second part of this article, which is to be offered in next volume, methods of comparison, its scope, aim and benefit in philosophy is examined.
  • Ahad Faramarz Qaramaleki Page 79
    Globalization's threat or profit owes global programs, which attempts to achieve this global ethic, is an example of those programs. Hans Küng and Swidler offered global declarations from religious stance to explain global ethic. These declarations in moral pyramid start from fundamental principles, not ultimate criteria, and then end up to basic and middle principles. Efficiency, coherency, adaptation with religions, compatibility with cultures and ethnicity are main topics to be discussed. Global ethic dose not owe to naturalistic theories, morality and essential merit and demerit but requires a theory that can achieve consensus that is reductionist absolutism which according to ultimate criteria of ethic, is achievable.
  • Reza Akbari Page 89
    Quine's article entitled "Epistemology Naturalized", published in 1969 had great influence on epistemological studie's trend. Classic epistemology has great emphasis on skepticism and justification and requires epistemic obligations for attaining knowledge. For example, requiring epistemic obligations in Descartes and Carnap's thoughts is seen. This normative view to epistemology in Quine's thought is inefficient; instead he suggests replacement of descriptive view to epistemology. In his view, epistemology is not prior to science, but vice versa. Criticizing this Quine's view, Kim believes and argues that eliminating normative dimension of epistemology is impossible. Kim's argument is challenged by others like Campbell. In this article, Quine's view is examined and concluded that although, in a sense Quine's claim is acceptable, but it could not be accepted as true theory as a whole.
  • Mohammad Hossein Mahdavi Nejad Page 107
    During his philosophical activity, Wittgenstein, offered two absolutely different theories about language and its nature and structure. Of the main contrarity in his philosophy is the one which is evident in his two eminent books, Tractatus Logico-Philosophicus and philosophical investigations, both on language analysis. It could be considered as contrarity between picture theory of language and use theory of language. Wittgenstein, accepting logical atomism, formal language approach (affected by Russell), dividing propositions to analytic and synthetic (affected by Hume), considering analytic propositions as meaningless, accepting elementary and compound propositions in language world and elementary and compound facts in external world, in his first philosophical phase, explained picture theory of language in Tractatus. Wittgenstein's main problems in Tractatus are nature of language, nature of thought and reality. The crux of the Tractatus is that language presents a logical picture of the world. Language has a common nature and its function is merely presenting a picture of facts and can not touch beyond reality. Concepts such as metaphysics, problem of life, morality, aesthetics, and religion are all beyond the language and mystical. Grasping these issues entails getting intuitionally related to them.
  • Masoud Sadeqi Aliabadi Page 125
    In this short essay, the place of these two concepts has been studied in analytic philosophy of history. Then, has been mentioned the attitudes of two outstanding philosophers of history who belong to idealist school. Differentiating among three meaning of cause in empirical sciences, practical life and history, Collingwood believes that the meaning of cause in history is reason. He argues that explanation of historical events depends on understanding of its subject's thoughts through subjective rethinking and reconstructing of those events by historian. Emphasizing on unique dimension of historical events, Oakeshott, sees their explanation not by generalizing but by mentioning more details in a way that in series of dependent events, remains no vacuum. Because of that, he recognizes cause as unnecessary, vain concept and expels it from field of historical studies.
  • Abbas Ahmadi Saadi Page 137
    Foundationalism is one of the important theories about justification of propositional knowledge. Foundationalists divide propositions into two self-evident or basic and non self-evident or derived categories, and found knowledge on the first one i.e. self-evident. The main characteristic of these propositions is that they neednt being argued, and are self-justified and self-evident. Classic foundationalism is the accepted view among Muslim philosophers on justification. Theyve attempted to explain the secret of self-evidency of some concepts and propositions. Author concluded that conceptual simplicity as a criterion of self-evidency of concepts was expressed in the works of old philosophers. Then, criterion of self-evidency of propositions, classic foundationalism and reformed epistemology approach, along with some critical tips are discussed.
  • Ahmad Pakatchi Page 153
    Davoud-ibn-Muhabber is one of the scholars of the second century (A.H), whose only narrative book entitled Al-Aql (intellect) had arisen a lot of controversy among narrators for centuries. This article attempt to answer questions such as: what kind of "intellect" does Davoud narratively support? What theme and motive lie behind this book? Analyzing book of Al-Aql's contexts, the author studies the following issues: intellect as divine's gift, intellect as knowledge' instrument, intellect and faith, intellect and practice interrelations, intellect's virtue and valuing practice.
  • Richard Fumerton Page 173
    Richard Fumerton is professor of philosophy at the University of Iowa. In this essay he argues that fundamental difficulties face any attempt to define justified belief in terms of coherence among beliefs. To be plausible, a coherence theory must embrace internalism, but a coherentist cannot give a reasonable account of our access to our own beliefs. Moreover, even rather strong coherence seems at once neither sufficient nor necessary for the justification of our beliefs.
  • Jonathan Dancy Page 187
    In this article, two empiricist's approach towards important challenge of a priori and independent of experience knowledge is mentioned. The first stance is that, a priori knowledge is dependent on truths and analytic propositions i.e. propositions that according to the meaning of existing words are true. Author, critically gives several examples and believes that truths are synthetic not analytic and our knowledge of them is a priori. Second stance is Quines. He refuses the difference between empirical and a priori truths and recognizes all truths to some degree as empirical and therefore revisable. Examining Quine's stance and reflecting more about nature of a priori knowledge, first, author discuses Kant's presuppositions; if the a priori truths must be universal and necessary? Applying Kripke theories, the author, contrary to Kant, attempts to explain that particular truths could also be understood as a priori. Quine's view about revisability of some truths, like non-contradiction law, is not defendable. To sum up, in this essay, two foundationalistic views towards problem of justification and a priori knowledge has been mentioned. Finally, different explanations of necessary truth and a priori knowledge in coherentist theory are explained.